پینوشت دارد
دیروز تصمیم داشتم برم باشگاه اما دوستم گفت مهمون داره نمیتونه بیاد منم دیگه دوست نداشتم برم ... رفتم خونه از خدا خواسته ... منتظر بهانه بودم دیگه ... وقتی رسیدم خونه بازم از گرما داشتم هلاک میشدم ... کولرو زدم دوئیدم تو اتاق خوابو در اتاق خوابو باز کردم تا هوا جریان داشته باشه ... این تراس فسقلیمونو خیلی دوس دارم ... الهی گلدونامون بی حال شدن از گرما ... میرمو آب میارم تا بریزم پاشونو سرحالشون کنم ... قربونشون برم ... چقدر من گلدون دوس دارم؟؟؟!!!
http://s1.picofile.com/khaterate-bahar89/DSC00792.JPG
یادتونه گلدونامو برده بودمشون حموم تا حسابی دوش بگیرنو تمیز بشن ... بازم باید ببرمشون حموم خیلی کثیف شدن ... این همسریم نمیزاره من برم تو تراس بهشون برسم میگه چادر سر کن ... منم سختمه اصلا نمیرم دیگه بهشون سر بزنم اینه که بچه هام خیلی کثیف شدن اما کثیفشونم دوس دارم ...
بعد از آب دادن گلدونا لباسامو عوض کردم و یه عالمه آب خوردم ... یه کم رو مبل ولو شدمو به خانه بر میگردیمو دیدم ... دوس دارم این برنامه رو ... یه جوریه ... واسم کلی انرژی مثبته ... نمیدونم چرا ؟؟؟
بعدم بازم جلو آئینه بودمو بازم ماسک خیارو توت فرنگی گذاشتم رو صورتم ... بعدش یه کم ورزش کردم ... دراز و نشست و دمبل بازی و یه سری حرکات واسه لاغر شدن پهلوها و پاهام ... کلی ذوق میکنم وقتی دراز و نشست میرم ... بعضی وقتام به خودم جایزه میدم مثلا ... میرم سر یخچال و یه چیزی میخورم ... اونوقته که همه ورجه ورجه ها برباااااااااااااااااااااااااااااااااد ...
مابین حرکات ورزشی کشک و بادمجونم واسه ناهار امروزمون میپزم چون شام قراره بریم خونه مامان اینا٬ ولی اینبار اصلا سیر نمیریزم توش که شر نشه ( قابل توجه آقای همسر عزیز ... این دفعه قیافتو مثل دفعه قبل کنی دیگه نه من نه تو ااااااااااااا ... قهره قهر ) .
بازم ورزش و ورش تا ساعت ۷ ... دیگه ظرفارو شستمو گازو دستمال زدم آخر سرم یه جارو الکی کشیدم ... رفتم تو اتاقو تختمونم مرتب کردم ... یه سری لباسم از تو تراس آوردم و جا به جا کردم .
نمازمو که خوندم همسری گفت آماده باش اومدم زود بریم که دیر نشه ... ساعت ۸.۵ همسری اومد منم آماده شدمو رفتیم خونه مامانی اینا ...دو هفته بود یه دونه خواهرمو ندیده بودم ... قربونش برم دلم واسش تنگ شده بود ...خواهری میگفت آجی چه خوشل شدی چی کار کردی ؟؟؟ میگم بی ادب مگه نبودم ؟؟؟
خواهری واسه خودش یه عالمه خرید کرده بود بی ادب ... حسودیم شد ... دو تا شلوار لی ... یه کتونی با یه مانتو خوشگل و یه شال سفید ... گفتم منم میخوام از مانتوت اما همسری میگه هم تنگه هم کوتاهه هم آستینش بده دستات معلومه میگم آستین میپوشم اما انگار راضی نیست ...
شامو میخوریم و میریم سمت خونمون ... برقا رفته سر راه میریم شمع میخریم ... به محض رسیدن هم بعد از تعویض و جابجا کردن لباسا میریم بخوابیم ساعت ۱ بود که خوابمون برد .
پ.ن : احتمالا یه هفته نیستم میریم سفر .
حسابی افتادی روی دور لاغریا .
به گلدونات برس گناه دارن
اخه خیلی چاق شدم ...
باچه حتما دوستم ...
منم دلم کشک بادمجون می خواد
اما این احسان نمیخوره
واسه خودت درست کن خوب ... بعد ببین چه جوری میخوره ...
وای خوش به حالت که ورزش می کنی ... من خیلی تنبلم ای خداااااااااااااااااا ...
خوب کردی سیر نریختی ... آفرین بانوی از خود گذشته ...
من عاشق گلدونم
بهت نمیاد تنبل باش عزیزم ...
آره ها کلی فداکاریه دیگه ... اینو به همسری بگو ...
منمممممممممممممممممممممممممم ... تازه خودتم گلی دیگه
به به اکتیو...ورزشکار...کیف میکنم وقتی از ماسکات میگی!!:) نیست خودم تنبلم...
خوب تنبلی رو بزار کنار دیگه سیندختی جونم ... هر چند قبول ندارم که تنبلی
بدو بیا عکس
مرسی عزیزم ... الان میام
وایییییییییییییییییییییییییییی امون از گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگیر دادن ایییییییییییییییین شوشوهااااااااااااااااااااااااااا منم این مشکلا رو دارم.ولی لذت میبرم وقتی یه گیرایی میده اخه واسشون مهمیم دیگه اینم یه جور لذت بردن از زندگیه. پس بگه واسم مهم نیس چی میپوشی و چه جوری رفتار میکنی خوبه
اوهومممممممم ... موافقم باهات مریم جون
سلام بهار جونی
من تازه امروز باهات آشنا شدم باورت نمیشه چه حسه قشنگی بهم دادی با طرز نوشتن خوشحال میشم باهات باشم
بووووووووووووس
سلام عزیزم ... خوشحالم خانمی ... منم بوس
خوشحالم تو این مدت که نبودم روبراه بودی عزیزم. بوس.بهار جان میشه بپرسم وزنت چقده؟
ممنون عزیزم ... الان ۶۸ شدم ...
بهار جونی دلم واست تنگ میشه.همیشه به سفررررررررررررررررررررر خوش باشین
منم دلم واستون تنگ میشه عزیزم ... مرسیییییییییییییییییییییییییییییی
الان دیدم نوشتی میخوای بری سفر...کجا دوستم؟ ایشالا که یکی از بهترین سفرای زندگیتون باشه و کلی خوش بگذره...
شمال ... احتمالا رامسر ... مرسی عزیزم دلم واست تنگ میشه
وایییییییییییی خوش بحالت من عشق شمالم مخصوصا رامسر همیشه فکر می کنم رامسر جدا از شماله امیدوارم کلی بهت خوش بگذره شیطون جای منم خوش بگذرون بگو انشالا منم بطلبه. راستی ی قالب جدید گذاشتم دوست داشتی ی سر بزن.
khoshbaxtam.blogfa
ایشالا شمام به زودی میری
چه گلدونای نازی...... خوش به حالت منم گلدون می خوام...جا ندارم آخه.....
سفرم خوش بگذره....
قابل شمارو نداره عزیزم ... ممنون
نازی...سفر خوش بگذره عزیزم
مرسی بهار عزیزم
سلام خانم گلی آبو هوای شمال چطوره؟ خوش میگذره؟ تهران که انقدر گرمه که نگو ما تو گرما داریم کلافه میشیم فقط خداراشکر که این کولر هست به هر حال امیدوارم کلی خوش باشین
وای خیلی گرم بود خانمی خیلیااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ... ممنون خانمی
سلام بهار جونی
خوبی خانمی؟
خوش به حالت که ورزش میری من از بیکاری زیاد وقت ندارم که برم ورزش.
گلدونات خیلی قشنگن.
امیدوارم که سفر خوش بگذره.
سلام ... خوبم عزیزم ... مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
هنوز از سفر نیوومدی... لابد آخره هفته می یای...
خوش بگذره
ممنون رویا جوون
سلام عزیزم وقت کردی ی سر به منم بزنم نظرتم بده
چشمممممممممممممممممممممممممممممم میام
سلام بهار جونی حتما الان تو سفری.خوش بگذره عزیزم خیلی دلم واست تنگیده
سلام عزیزم ... برگشتم خانمی .. مرسی عزیزم
واییییییییییییییی بهار جونی برگشته زودی بیا بنویس که حسابی دلتنگت شدیمممممممممممممم
مریم جون مینویسم ولی چون طولانیه یه کم طول میکشه خووووووووووووووووب ؟؟؟
باشه عزیزم.معلومه حسابی خوشگذروندی و ترکوندی.همیشه به سفر با یه پست پر از عکس برگرد
چشم اما دیگه سیستمم امکان گذاشتن عکس جدیدو نداره متاسفانه خیلی وقت امکانشو برداشتن از رو سیستممون
کجایی بهار جان ؟ چرا نمی نویسی ؟
همینجام خانمی ... نبودم سایه جوون
سلام . به من رمز نمی دی؟
چرا نمیدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟