وقتی تصور می‌کنم...

وقتی تصور می‌کنم که عاشقانه بر سجاده ابر به نماز می‌نشینی، به وجد می‌آیم و دوست دارم که همه وجودم را نثارت کنم. کاش می دانستم در قنوت نمازت چه خبر است  .


راستش را بخواهی برای درمان بی قراری‌هایم تجویز شده که چله‌نشین نگاه معصوم تو باشم و امروز چهلمین روزی است که در مسجد چشمانت اعتکاف کرده‌ام.


از تو چه پنهان که دیشب را تا صبح ذکر نام تو را بر لب داشتم و با همه توانم تو را صدا می‌کردم. حالا که قرار است گذارت به‌این طرفها بیفتد ، تنها برای زخم دلم مرهمی‌بیاور. همین!




اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج


یاران خراسانی

غزلی از مقام معظم رهبری امام خامنه ای

سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم           زلف تو سر گرم پریشانی خویشم .        

دربزم وصال تو نگویم ز کم و بیش                   چون آینه خو کرده حیرانی خویشم .

لب باز نکردم به خروشی و فغانی                  من محرم راز دل طوفانی خویشم .

از شوق شکر خند لبش جان نسپردم             شرمنده جانان ز گرانجانی خویشم  .

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر        ا فسرده دل از خویشم و زندانی خویشم 

 هرچند که من بسته دنیا نیم اما                     دلبسته یاران خراسانی خویشم .


 

در ره غفلت، به گــــدایی رسیم ......... گر به خود آییم، به خــــدا می رسیم

 

 

* خدایا! ای آنکه گره های ناگوارایی ها به وسیله او باز می گردد، ای آنکه تندی سختی ها به او شکسته می شود و ای آنکه رهایی یافتن از گرفتاری ها و رفتن به سوی آسایش فراخی از او درخواست می گردد، مرا دریاب ...

* خدایا! آبروی من را به توانگری نگه دار و شخصیت من را با تنگدستی از بین مبر، تا مبادا از روزی خواران تو روزی بخواهم و از آفریده های بد کردار طلب مهربانی کنم و در حالتی قرار گیرم که به تعریف و تمجید کسی که به من چیزی داده بپردازم و از کسی که مرا از امکاناتی منع کرده است بدگویی کنم.

* خداوندا! مرا وسیله صلح خویش قرار ده، آن جا كه كین است، بادا كه عشــق آورم، آن جا كه تقصیر است، بادا بخشایش آورم، آن جا كه تفرقه است، بادا كه یگانگی آورم، آن جا كه خطاست، بادا كه راستی آورم، آن جا كه شك است، بادا كه ایمان آورم، آن جا که نومیدی است، بادا كه امید آورم، آن جا كه ظلمات است، بادا كه نور آورم و آن جا كه غمناكی است، بادا كه شادمانی آورم.

ادامه نوشته

السلام علیک یا منتقم المظلومین

جریانهای عصر ظهور

بسم الله الرحمن الرحیم

جریانهای عصر ظهور

 

قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ في‏ فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى‏ كافِرَةٌ

يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ آل عمران13

جریانهای مختلف ظهور توسط "حزب الله" و "حزب الشیطان" سازماندهی و عملیاتی میگردند و این بزرگترین تقابل صدق و کذب هستی است؛ از یک طرف ولی خدا با ایجاد جریانی پرشور و نورانی که خود مشتمل بر جریانهای متعدد و زیر مجموعه های مختلفی ست نور هدایت الهی را بسط میدهد و از سوی دیگر شیطان با ایجاد جریان انحرافی خود که بطور همزمان از محورهای "سیاسی"،"اقتصادی" و "فرهنگی" به نبرد ولی الله الاعظم روی آورده است، سعی در تبلیغ و توجیه شیطان پرستی و محو توحید نموده است .این جریان شیطانی پس از شکست در محورهای "اقتصاد" و "سیاست" به جنگ گسترده رسانه یی از طریق "دجال" ، رسانه ی قوی و همه گیر خود روی می آورد و اینجا دقیقا نقطه رویاروئی جریانهای الهی و شیطانی ظهور است؛ از یکسو ولی الله به ظهور خویش نزدیک میشود و از سوی دیگر شیطان از طریق دجّال جهانگیر شده و در پی ظهور نهائی خویش است .این آوردگاه عظیم در هر دو سو متکی به عقبه های متعدد با فرماندهی واحد است و گوئی آنچه در صحنه عیان جهان، روی میدهد در مرکز فرماندهی طرفین برنامه ریزی و عملیاتی میگردد و رسانه های طرفین صرفا بیانگر و ظهور بخش آن فعالیتهای نامرئی طرفین هستند...

 

ادامه نوشته

علامه حلي و بوسه بر خاك پاي امام زمان (عج)

 

علامه حلي، از رجال برجسته و علماي بزرگوار شيعه، كسي است كه درباره اش
نوشته اند: « در حالي كه كودك بود، به درجه اجتهاد رسيد و مردم منتظر بودند كه به تكليف برسد تا از او تقليد نمايند.»

علامه حلي، هر هفته از حله با پاي پياده به سوي كربلا راه مي افتاد تا فضيلت زيارت امام حسين (ع) را در شب جمعه درك نمايد. آن بزرگوار، طي سفري از حله به كربلا، به محضر نوراني امام عصر (عج)
مي رسند، اما، حضرت را نمي شناسند. در طول مسير، عصا از دست علامه به زمين مي افتد. امام زمان ارواحنا فداء خم مي شوند، عصاي علامه را برمي دارند و به دست ايشان مي دهند. در همين هنگام سوالي در ذهن علامه القا مي شود و از محضر امام (عج) مي پرسد: « آيا در اين عصر و زمان كه غيبت كبراست، مي توان حضرت صاحب الامر (عج) را ديد يا نه؟ » حضرت در پاسخ علامه مي فرمايند:
« چگونه صاحب الزمان را نمي توان ديد و حال آن كه دست او هم اكنون در دست توست؟! » به محض اين كه علامه اين پاسخ را مي شنود، بي اختيار خود را به زمين
مي اندازد تا پاي مبارك حضرت را ببوسد كه در اين هنگام از كثرت شوق
مدهوش مي شود 1.

1. تنكابني، قصص العلما، ص 355.

وظايف و تكاليف شيعيان در عصر غيبت امام زمان (عج)

با توجه به احاديث خاندان وحى در عصر غيبت، وظايف و تكاليفى براى شيعيان و محبّان آن حضرت مشخص و معيّن شده كه به برخى از وظايف اشاره مى نماييم.
ادامه نوشته

عکس

حقيقت مهدويت از نگاه شيعه

موضوع مهدويت و امام غائب، هرچند به نظر مي رسد که جزو بديهيات فرهنگ شيعه باشد، اما با کمي تأمل مي توان دريافت که شايد حقيقت اين موضوع هنوزبه طور کامل تبيين نشده باشد. سرويس فرهنگ و انديشه آفتاب، در راستاي تلاش براي روشن ساختن بخشي از حقايق ناشناخته و مکتوم درباره وجود مقدس حضرت ولي عصر (عج)، به مناسبت نيمه شعبان المعظم گفتگويي با آيت الله ميرسيد محمد يثربي انجام داده است. آيت الله يثربي از اساتيد برجسته دروس خارج فقه و اصول حوزه علميه قم و رئيس حوزه علميه کاشان در سال 1333 هجري شمسي در شهر مقدس قم در بيت علم وفقاهت چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارشان مرحوم آيت الله آقاي حاج سيد مهدي يثربي مي باشد، که تا زمان وفات (1385) رياست حوزه علميه کاشان، نمايندگي ولي فقيه و امامت جمعه کاشان را عهده دار بودند. آيت الله يثربي، در محضر اساتيد بزرگي چون آيات عظام، گلپايگاني، حاج آقا مرتضي حائري، ميرزا جواد تبريزي، وحيد خراساني، روحاني و سلطاني طباطبايي، همچنين شهيد مطهري و آيت الله جوادي آملي تلمذ کرده است. از ايشان آثار و تأليفات متعددي منتشر شده است که از جمله آن ها مي توان به «تقريرات درس مکاسب محرمه (فقه) در 2جلد»، «کتاب حج در 3 جلد»، «تفسير آيات ولايت»، «شرح رساله حقوق امام سجاد &ndash عليه السلام &ndash (فارسي) در 3جلد»؛ «شرح زيارت عاشورا» و ... اشاره کرد. تأسيس مؤسسه تحقيقاتي «علامه مجدّد وحيد بهبهاني» نيز از ديگر اقدامات ماندگار اين استاد حوزه علميه قم است. گفتگوي ما با آيت الله مير سيد محمد يثربي درباره موضوع مهدويت، در يک بعد از ظهر گرم تيرماه در دفتر موسسه تحقيقاتي «علامه مجدّد وحيد بهبهاني» در شهر مقدس قم، انجام شد. آيت الله يثربي به گرمي از ما پذيرايي کرد و سخنان عميق و شيرين ايشان تا هنگام اذان مغرب ادامه يافت. آنچه در پي مي آيد، بخش نخست گفتگوي دو ساعته سرويس فرهنگ و انديشه آفتاب با آيت الله يثربي است.

ادامه نوشته

برای فرج چگونه دعا کنیم؟

اگر به منظور جست و جوی راهکار برای تعجیل در فرج و رسیدن به وصال ایام صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه و شریف)٬ در توقیعات شریفه٬ رویاهای صادقه٬ مکاشفات رحمانی و تشرفات افراد به محضر مبارک آن ولی خدا بنگریم٬ در سه مقطع می‎توان رهنمودهای آن امام همام را مورد توجه قرار داد:

۱- روزگار غیبت صغری

۲- زمان صدور نامه خطاب به شیخ مفید(رحمة الله علیه).

۳- از هنگام صدور نامه تا کنون

فرمایش امام زمان(ارواحنا فداه) در غیبت صغری

امام عصر(علیه‎السلام) از طریق محمدبن عثمان(ره)٬ دومین نائب خویش در زمان غیبت صغری٬ خطاب به همه شیعیان فرموده‎اند:

برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که همانا فرج و گشایش شما در آن است.(۱)

در این سخن دو نکته مهم وجود دارد:

۱- کثرت دعا، یعنی به دعای کم و در زمان محدود اکتفا نشود. آری٬ منتظران واقعی حضرتش از چشم انتظاری ملول نمی‎شوند و هرگز از تمنای فرج خسته نمی‎گردند.

۲- فرج و گشایش در همه امور ما (اخروی و دنیوی) تنها و تنها به فرج و ظهور امام عصر(علیه‎السلام) وابسته است. در کتاب شریف مکیال المکارم آمده است:

"یکی از زنان با ایمان و پارسا در هنگام تسلط کفار بر کشور اسلامی و غم و ناراحتی شدید مردم٬ بزرگی را در عالم رویا دید که می‎فرمود:

اگر مومن پس از نمازهایش٬ همانطوری که وقتی خود مریض یا مقروض می‎شود، یا به گرفتاری دیگری دچار می‎آید٬ برای رفع گرفتاری خود٬ به دعا کردن به جِد روی می‎آورد؛ در دعا برای فرج مولایش مواظبت و مداومت کند٬ انسان که فراق امام زمان(ارواحنا فداه) باعث غم و ناراحتی او شده و قلبش را شکسته و احوالش را پریشان کرده باشد٬ چنین دعایی در این حالت یکی از این دو امر را موجب می‎شود: یا امام زمانش سریع‎تر ظهور می‎کند یا غم و ناراحتی مومن دعاکننده٬ با برطرف شدن گرفتاری‎هایش و نجات از فتنه‎ها٬ به خوش حالی مبدل می‎شود." (۲)

برای تعجیل در فرج امام زمان(عج) صلوات

پی‎نوشت‎ها:

۱- کمال الدین، ۲، ص ۴۵۸ (باب ۴۵- ح۳)/ احتجاج، ج ۲، ص ۴۹۹/ بحارالانوار، ج۵۳، ص ۱۸۱-۱۸۲.

۲- مکیال المکارم، ج ۱، ۴۶۰.

او در میان ما و ما غایبیم از او


نوشتار حاضر، پیش درآمدی است بر سلسله مباحث اثبات حیات آن جان جانان از جمله اینکه آیا حیات حضرت ولی عصر(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از نظر علمی توجیه پذیر است؟ و...

پاسخ اجمالی این است که "ما به دیدن عمرهای كوتاه عادت كرده‌ایم. اما اگر شخصی، از همه علل و عوامل طبیعی آگاه باشد و آنچه برای او سودمند است، فراهم كند و از آنچه برای او زیانبار است بپرهیزد، می‏تواند عمر طولانی داشته باشد. این مسئله خارق عادت است؛ نه خارق عقل. «معجزه» هم چیزی خارق عادت است، نه خارق عقل. علم نیز به چنین چیزی راه نیافته است، زیرا علم به امور عادی راه دارد؛ نه امور غیر عادی. كرامت نیز در امور خلاف عادت جاری است."


وقتی سخن از حیات امام عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به میان می‌آید با توجه به گذشت بیش از هزار و دویست سال از عمر امام، بلافاصله ذهن به اِشکال چگونگی طول عمر زیاد امام معطوف شده و پاسخ‌ها به این جهت سمت و سو پیدا می‌کند که طولانی شدن عمر انسان‌ها لزوماً حتی جزو امور خارق عادت به شمار نمی‌رود تا برای اثبات آن بسان معجزات پیامبران به قدرت نامتناهی خداوند و عدم خروج امور خارق عادت از قانون علّیت استدلال شود، بلکه عموماً گفته می‌شود که اشخاص بسان نوح که از آنها به «معمّرین» یاد می‌شود در گستره خاکی بوده‌اند که عمری فراتر از هزار سال داشته‌اند.

اما ما باید به امری فراتر از آن بیندیشیم، یعنی چگونگی اثبات حیات امام برای جهانیان و چگونگی درک حضور او برای منتظران و مشتاقان دیدار.

زیرا بر اساس دکتر‌ین مهدویت از نگاه شیعه امام عصر(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، آن حجّت خداوند و میراث‌بر تمام پیامبران و اوصیای الاهی در حال حاضر در میان مردم زندگی می‌کند و در میان آنان نفس می‌کشد و آب و غذا تناول می‌کند. شب‌ها بسان همه مردم به خواب فرو می‌رود و روزها بیدار شده و به فعالیت می‌پردازد.

امام عصر(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) هم‌آوا با همه ساکنان زمین هر روز و شب خورشید و ستارگان آسمان را نظاره می‌کند و در کنار حیات طبیعی، از حیات طیّبه و سراسر معنوی، که آکنده از بندگی و سرسپردگی به آستان خداوند است، برخوردار بوده و بسان رسول خدا، حضرت امیر و سایر ائمه (علیهم‌السلام) روز و شب به عبادت، تهجد و تلاوت قرآن و ذکر الاهی مشغول است.

شیعه با ادعای حضور و حیات امام عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌تواند به همه دین داران عالم بگوید که نمونه‌ای مجسّد از آن‌چه دنبال آنند، همین که در کنار آنان حیّ و حاضر است. باری، شیعه می‌تواند  به دنیا بگوید که امام عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) خلاصه و عصاره همه پیامبران آسمانی است. بیایید با دیدار او سیراب شوید و هزاران پرسش خود را از او باز پرسید. که تنها شرط تحقق این دیدار برگرفتن غبار گناه و پلشتی از ظاهر و باطن است

او در کنار همه این برنامه‌های فردی و عبادی بار سنگین امامت، ولایت و هدایت امّت اسلامی، بلکه نورافشانی به سراسر عالمیان را بر عهده دارد.

امام زمان (عج)

زیرا او میراث بر پیامبری است که خداوند او را رحمت برای جهانیان دانسته است آن جا که فرموده است : «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ»  این انسان که زندگی آدم، نوح، ابراهیم، شیث، هود، موسی، زکریا، یحیی، عیسی و محمد (علیهم‌السلام)در او تجسّد یافته، در حال حاضر و همین که می‌نویسیم، می‌خوانیم و می‌اندیشیم در کنار ما و با ما است.

آیا چنان نیست که موسویان در اشتیاق ملاقات موسی می‌سوزند و مسیحیان در آرزوی دیدار سیمای تابناک و زاهدانه عیسی، لحظه شماری می‌کنند!؟

آیا چنان نیست که بسیاری از مسلمانان پیوسته با خود زمزمه می‌کنند کاش زمان به عقب برمی‌گشت و آنان می‌توانستند سیمای دل‌آرای پیامبر را از نزدیک نظاره‌گر باشند، یا اگر در کنار پیامبر نبوده اند، حداقل می‌توانستند از نزدیک تصویر مسلمانان شیفته را که برای تبرک یافتن به آب وضوی پیامبر از یکدیگر سبقت می‌گرفتند، می‌دیدند!؟

شیعه با ادعای حضور و حیات امام عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌تواند به همه دین داران عالم بگوید که نمونه‌ای مجسّد از آن‌چه دنبال آنند، همین که در کنار آنان حیّ و حاضر است.

باری، شیعه می‌تواند  به دنیا بگوید که امام عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) خلاصه و عصاره همه پیامبران آسمانی است. بیایید با دیدار او سیراب شوید و هزاران پرسش خود را از او باز پرسید. که تنها شرط تحقق این دیدار برگرفتن غبار گناه و پلشتی از ظاهر و باطن است.

چه خوش سرود عطار نیشابوری :

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش

 بر در دل روز و شب منتظر یار باش 

دلبر تـو جاودان بر در دل حاضر است

روزن دل برگشا حاضر و هشیار باش 

نتیجه:

امام زمان (عج)

حاصل این نگاه آن است که دیگر لزومی ندارد اثر انسان کامل را تنها در کتاب‌ها بجوییم یا برای دیدار تار موی موسی به موزه‌ها رهسپار شویم.

بدین خاطر از امام زمان ((عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به عنوان «بقیه‌الله»   یاد شده و در زیارت ایشان را با جمله «السلام علیک یا بقیه‌الله فی ارضه»  یا با جمله «السلام علیک یا بقیه‌الله من الصفوه المنتجبین»  خطاب می‌کنیم.

پیداست که شماری از اولیای صالح الاهی در گذشته و حال به فیض دیدار آن انسان الاهی نایل آمده‌اند و شماری فراوان از شیعیان و علاقمندان به امام عصر در عین محروم ماندن از فیض حضور، ظرف جانشان لبریز و لبالب از یقین و باور به حضور آن حجّت الاهی بوده و هر روز در شوق دیدار او می‌سوزند و چه بسا روزی به فیض دیدار آن انسان الاهی نایل آیند.

ادامه دارد...

فرآوری: شکوری

بخش مهدویت تبیان

آیا شیعه مکتی ایرانی است؟

آیا شیعه، مکتبی ایرانی است؟

شیعه


 

پاره‌ای از مستشرقان و اسلام ستیزان معاند، آگاهانه یا جاهلانه، مذهب اصیل و ریشه دار "شیعه" را، مذهبی با اصالت ایرانی معرفی کرده براین باورند که شیعه برآمده از اندیشه و فرهنگ سیاسی مردمان ایران زمین است.

متکلم معاصر و مرجع عالیقدر جهان اسلام، حضرت آیت الله جعفر سبحانی در نوشتار حاضر، ادله‌ای استوار در سستی این دیدگاه نادرست، طرح و به شبهات مطرح شده در خصوص ایرانی نبودن مکتب تشیع مستدل و محکم پاسخ گفتند.


بر اساس یافته‌ها و ادله قطعی تشیع در عصررسول خدا(ص) هستی پذیرفته و بذر آن به وسیله خود پیامبر(ص) افشانده شده است و گروهی در زمان پیامبر(ص) و پس از رحلت وی، به نام شیعه علی(ص) شناخته می‌شدند و همگی این گروه، از تبار عرب عدنانی یا قحطانی بودند.

 

*نظر مستشرقان

ولی برخی از مستشرقان، غافل از ریشه‌های تشیع، آن را زاییده فکر ایرانیان دانسته و می‌گویند: در جامعه ایرانی شاهان سلطنت می‌کردند و سلطنت آنان موروثی بود، ایرانیان نیز پس از ورود به اسلام، اصل خود را در مورد اسلام پیاده کرده و علی و فرزندان او را وارث پیامبر دانستند، بر این اساس، هر امامی، وارث امام پیشین بوده و از این طریق اصل وراثت حکومت را محفوظ نگاه داشتند.

 

*رد نظریه مستشرقان

این اندیشه به قدری نارسا و بی‌پایه است که اصلا نباید آن را جزو فرضیه‌ها شمرد.

اولا در امت‌های گذشته که نبوت بالاترین مقام دینی است، به ظاهر موروثی بود، چنان که قرآن می‌فرماید: « أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آَتَیْنَا آَلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَآَتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا»1

یا این که نسبت به پیامبر(ص) و خاندانش بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‌ورزند، ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنان نهادیم.

آنگاه که ابراهیم به مقام امامت رسید، از خدا خواست امامت را در ذریه او نیز قرار دهد، خدا نیز با درخواست او موافقت کرد اما مشروط بر این که در میان فرزندان صالح و عادل او قرار گیرد چنان که می‌فرماید:

« وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ به کلمات فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»2

«خدا گفت: من تو را پیشوای مردم می‌سازم ابراهیم عرض کرد : از دودمانم نیز امامانی قرار بده فرمود: عهد و پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.»

اوصیای تمام پیامبران، از همان دودمان بودند و نه غیر آن، حتی در جامعه عرب که بت‌پرست بودند، آنچنان نبود که با مرگ شیخ قبیله شیرازه قدرت پاشیده شود و فرد بیگانه‌ای جای او را بگیرد، بنابراین موروثی بودن رهبری از ویژگی‌های ایرانیان نبود، بلکه این اصل در جوامع دیگر نیز به نوعی حاکم بوده و اگر موروثی بودن حکومت، سبب گرایش ایرانیان به تشیع گردد، باید سبب گرایش دیگر جوامع نیز بشود، زیرا این اصل در چشم‌انداز تمام مردم آن زمان قرار داشت.

ثانیا، همان‌طوری که گفته شد، تشیع در مدینه متولد شد و در زمان رسول خدا(ص) پیش رفت و این؛ پیش از آن بود که ایرانیان به اسلام مشرف شوند.

امیرمومنان(ع) آنگاه که به منصب خلافت ظاهری رسید، سه نبرد سنگین با پیمان شکنان و ستمکاران و خوارج داشت و لشکر او را عمدتا عرب‌های اصیل یمنی و حجازی تشکیل می‌دادند، تاریخ می‌گوید: ستون فقرات ارتش علی را گروهی از قریش و گروه دیگری از اوس و خزرج و قبائلی از یمن مانند: «مذحج»،« همدان»، «طی»، «کنده»، «تمیم» و «مضر» تشکیل می‌دادند، سران و فرماندهان سپاه او همگان عرب اصیل بودند، مانند: عمار یاسر، هاشم مرقال، مالک اشتر، صعصعة بن صوحان و برادر او زید بن صوحان و... امام علی(ع) با همین ارتش عربی، پیمان‌شکنان ستمکاران و خوارج را سرکوب کرد، هرگز ایرانیان در ارتش علی(ع) حضور چشمگیری نداشتند از این گذشته، تشیع را تنها ایرانیان نپذیرفته‌اند، بلکه جمع عظیمی از عرب پذیرای آن شدند.

آنگاه که ابراهیم به مقام امامت رسید، از خدا خواست امامت را در ذریه او نیز قرار دهد، خدا نیز با درخواست او موافقت کرد اما مشروط بر این که در میان فرزندان صالح و عادل او قرار گیرد چنان که می‌فرماید: «خدا گفت: من تو را پیشوای مردم می‌سازم ابراهیم عرض کرد : از دودمانم نیز امامانی قرار بده فرمود: عهد و پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد»

 

ادامه نوشته

ما به حال خود رها شده ایم؟

 حضرت در نامه‌اي به شيخ مفيد خطاب به شيعيان خود مي‌فرمايد:

امام زمان(عج)

«اِنّا غَيرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ وَلا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْلا ذلِكَ لنَزَلَ بِكُمُ اللاّواءَ وَاصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداء؛

ما هرگز شما را به حال خود رها نكرده ايم و هرگز شما را از ياد نبرده ايم و اگر نبود (عنايات پيوسته ما) حتماً سختي‌ها و بلاهاي فراواني به شما مي‌رسيد و دشمنان شما را نابود مي‌كردند.»

منبع:احتجاج، ج 2، ش 359، ص 598.

ایرانیان و نقش آنان در دوران ظهور

قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مى‏آمد و از دیدگاه مسلمانها کشورى اسلامى و اصیل به شمار مى‏رفت که «شاه‏» سر سپرده غرب و هم‏پیمان اسرائیل بر آن حکومت مى‏کرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، کشورش را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه که در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشورى بود که در آن مرقد مطهر امام رضا، علیه‏السلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، کشورى داراى تاریخى اصیل و ریشه‏دار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها، زمانى که به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر مى‏خوریم و آنها را بررسى مى‏کنیم، به یکدیگر مى‏گوییم: این روایات مانند روایتهایى است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را مى‏نماید. از این رو هر روایتى که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیله‏ها و بعضى کشورها را در بر دارد، نمى‏تواند بدون اشکال باشد. گرچه این روایات صحیح و درست مى‏باشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.

يك سه‌بيتي زيبا درباره امام دوازدهم و غايب شيعيان .

هوشنگ ابتهاج (سايه) و مشفق كاشاني دو غزل و قيصر امين‌پور يك سه‌بيتي زيبا درباره امام دوازدهم و غايب شيعيان جهان سروده‌اند.


* هوشنگ ابتهاج (سايه)

نامدگان و رفتگان از دو كرانه زمان
سوي تو مي‌دوند هان! اي تو هميشه در ميان

در چمن تو مي‌چرد آهوي دشت آسمان
گرد سر تو مي‌پرد باز سپيد كهكشان

هر چه به گرد خويشتن مي‌نگرم در اين چمن
آينه ضمير من جز تو نمي‌دهد نشان

اي گل بوستان سرا از پس پرده‌ها درآ
بوي تو مي‌كشد مرا وقت سحر به بوستان

اي كه نهان نشسته‌اي باغ درون هسته‌اي
هسته فرو شكسته‌اي كاين همه باغ شد روان

آه كه مي‌زند برون از سر و سينه موج خون
من چه كنم كه از درون دست تو مي‌كشد كمان

پيش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم؟
كز نفس تو دم به دم مي‌شنويم بوي جان

پيش تو جامه در برم نعره زند كه بر دَرم!
آمدنت كه بنگرم، گريه نمي‌دهد امان...


* قيصر امين‌پور

طلوع مي‌كند آن آفتاب پنهاني
ز سمت مشرق جغرافياي عرفاني

دوباره پلك دلم مي‌پرد نشانه چيست
شنيده‌ام كه مي‌آيد كسي به مهماني

كسي كه سبزتر از هزار بار بهار
كسي شگفت كسي آن چنان كه مي‌داني


* مشفق كاشاني

مردم ديده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو صاحب‌نظرانند هنوز

لاله‌ها، شعله‌كش از سينه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز

از سراپرده غيبت، خبري باز فرست
كه خبريافتگان، بي‌خبرانند هنوز

رهروان، در سفر باديه حيران تواند
با تو آن عهد كه بستند، برآنند هنوز

ذره‌ها در طلب طلعت رويت با مهر
هم‌عنان تاخته چون نوسفرانند هنوز

طاقت از دست شد اي مردمك ديده! دمي
پرده بگشاي كه مردم نگرانند هنوز