**راز زیبای زندگی**

وإِن یَکادُالّذینَ کَفَروالَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّاسَمِعُواالذِّکرَویَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ ومَاهُوَ إِلاّذکرللعالمین

**راز زیبای زندگی**

وإِن یَکادُالّذینَ کَفَروالَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّاسَمِعُواالذِّکرَویَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ ومَاهُوَ إِلاّذکرللعالمین

روزای آخر سال ۸۹

 

ما از 26 ام تعطیل بودیم تقریبا کارام تموم بود اما خرده کاری خیلی داشتم به اضافه که کشوهای لباسامو شستن سرویسام مونده بود . 

4 شنبه از شرکت رفتم واسه اصلاحو ابرو و اپیلاسیون که از 5 تا 9 شب معطل شدم .

 5 شنبه هم که همسری منو رسوند خونه عموم تا زن عمو جان موهامو برام مش کنن البته هنوز تصمیم نگرفته بودم کل موهامو رنگ کنم یه مش کنم . همسری اولش کلی مخالفت کرد که من راضی نیستم هم دردت میاد هم موهات کنده میشه . یه کم از هم دلخور شدیم اما زود فراموشش کردیم . از ساعت 7.5 من خونه عمو اینا بودم تا 4 بعد از ظهر که همسری بیاد . زن عمو جان تصمیم به مش 90 درصد گرفتن و سریع بدون اینکه اجازه تردید به من بده دست بکار شد دختر عموم هم اومد تو آرایشگاه که تنها نباشیم مردم از دردش مردم انگار قلاب تو مغز سرم میزد جون دادم تا تموم شد اما نتیجه عالیییییییییییی شد عالی . قبل از اومدن همسری رفتم خونه مامان اینا تا موهامو مرتب کنم با یه کم آرایش بلکه تو ذوقش نخوره و حالم گرفته نشه . مامان و داداشیا کلی خوششون اومد خواهریم همینطور همسری تا درو باز کردم گفت مو قشنگ بنظر کاملا راضی میرسید .

بعد از یه کمی استراحت از اونجائی که خریدامون مونده بود رفتیم خرید  . عیدی پدر و مادر همسری . خرید واسه من . فقط مانتو و کفش با یه شلوار تو خونه ای . به زحمت کفشو مانتو تو اون شلوغی پیدا کردیم . آهان راستی تو اون شلوغی هوس یه دستبند طلا زد به سرمو سریع با همسری رفتیم خریدیم خیلی خوشگله خیلی .

جمعه و شنبه هم به کارای خونه گذشت به تمیز کردن کشوها و شستن سرویسا و هزار تا خرده کاری دیگه . که البته همسری کمکم کرد چون داشتم خودمو میکشتم با مواد ضد عفونی کننده از بس که سرفه میکردم .دست گلت درد نکنه عزیزمممممممم .

خیابون گردیو شهروند گردیم داشتیمو یه دنیا خرید کردیم واسه خونه . آخ که چقدر جابجا کردن این خریدا وقتی جا نداری سخته .

راستی یه ژله خرده شیشه درست کردم که خودم کیف کردم اینقدر خوشگل شد . مشهد بودیم تو رستوران هتل دیدم اومدیم تهران دستورشو از وب سیندخت هنرمندم برداشتم . وای که چقدر خوشگل دراومد تازه یه ظرف بلوری خیلی خوشگلم مخصوصش خریدم که تو اون درست کنم ماه شد ماه . سیندختیییییییییی بوسسسس .

دیگه دیگه ... آهان شام شب عیدم ماهی شکم پر و کوکو سبزی همراه سبزی پلو پختم . هیچ وقت فکرشم نمیکردم حتی از کنار ماهی رد بشم اما حالا میپزمش اونم درسته . همسری فقط بخاطر توئه ها .

شام شب عیدو گذاشتم تو فرو با همسری رفتیم خیابون گردی آخرین شب سال . از شلوغیو عذابی که کشیدم تا به کسی نخورم و پائی که پیچ خوردو دوسه روز درد داشت و همسر خان مقصر بود بگذریم دوس داشتم اون شبو البته استرس سوختن ماهی تو فرم بود دیگه . همسری منو گذاشت خونه خودش رفت واسه خرید گل اما گل خوب پیدا نکردو با میوه و شیرینی برگشت منم شامو آماده کردم . شب خوشی بود خدارو شکر .

نظرات 6 + ارسال نظر
سیندخت سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:23

دوست جونم مبارکه موهات...دوست دارم ببینم خب!‌:(( مطمئنا خیلی ناز شدی...
نوش جونت ماهی شکم پر من هنوز نرسیدم درستش کنم! هنرمندی هم از خودته عزیییییییییییییییییییییییییییزم...بوووووووووووس

الهییییییییییییییییییییییییی مرسی عزیزم ... درست کن اگه ماهی دوس داری پشیمون نمیشی ...

خانم خانما سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:58

سلام دوست گلم...خوبی؟سال نوت مبارک خانم مو قشنگ
عزیزم روی موهای عسلیت مش کردی؟چه رنگی؟مطمئنم خیلی ناز شدی

سلام ... ممنونم عزیزم ... سال نو شمام مبارک ... رو موهای قهوه ای کرم کردم

دخملی سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:35

موهات مبارک عزیزم. سال نو هم مبارک

میسی دوستم

سحر چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 http://www.spbk.persianblog.ir

انشاله که تا آخر خوب باشه همینطوری عزیزم

ممنونم عزیزمممممممممممممممممممم

یلدا شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 http://khanoomtala20.blogfa.com/

خیلی کم پیدایی بهار...خوبی که؟؟؟

خوبم عزیزم شمارتو ندارما بزنگم خانمی گوشیمو عوض کردم شماره هام نیستن

سحر یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 http://www.spbk.persianblog.ir

منم دلم برات تنگ شده عزیزم آره منم خیلی تنبل شدم

سحر جوون تنبل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد